کد مطلب:314798 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:172

موقعیت اجتماعی مسجد
مسجد وصف شده در طول سال بخصوص فصل پاییز و ماه مبارك رمضان عموما، و لیالی قدر خصوصا، و ماه محرم الحرام به ویژه شبهای تاسوعا و عاشورا و سیزدهم و به طور كلی در اعیاد و وفیات اسلامی از حال و هوای خاصی برخوردار است. در روزهای یاد شده شیفتگان خاندان عصمت و طهارت (علیه السلام) - اعم از حاضر و مسافر - از هر كوی و برزن، شهر و روستا و دور و نزدیك، به این مكان متبرك می آیند و حوائج و شفای بیماران خود را از حضرت باب الحوائج قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس (علیه السلام) می گیرند و هدایا و نذورات خویش را - نقدی و غیر نقدی - به این مكان شریف تقدیم می كنند.

برخی از رانندگان اتومبیل های باری این منطقه از هر مسافرتی كه با سلامتی و بدون سانحه به خانه برمی گردند، درصدی از درآمد و منافع آن سفر را به مسجد مذكور اهدا می كنند.

بعضا مشاهده شده مردم، گوسفند و گوساله نذری حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) را می آورند و در جوار مسجد قربانی كرده گوشتش را به فقرا و نیازمندان اطعام و احسان می كنند. نیز دیده شده كه از مردم متدین این شهر و حومه، پیش از معالجه بیماران صعب العلاج و یا بیماران لاعلاج خود، به این



[ صفحه 305]



مسجد می آیند و از پرچمدار كربلا سقای تشنه لبان دشت نینوا، باب الحوائج و عبد صالح شفای آنها را به طور عاجزانه و با پرچم گریان، خواستار می شوند. آن گاه به مراكز درمانی مراجعه می كنند تا اسباب ظاهری در معالجه بیمارانشان مؤثر واقع گردد.

از این گونه عرض ارادت ها و ارائه حاجتها به ساحت مقدس حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) فهمیده می شود كه ایشان به توسلات و نتیجه كار خود باور دارند. برای نگارنده اشخاص موثق چنین نقل كرده اند:

در بین مردم منطقه و اطراف زمانی كه مردم بر سر مال یا حقی، اختلاف و نزاعی پیدا می شد، غالبا شخص منكر به فرد مدعی پیشنهاد می كند كه: من حق مورد اختلاف یا عین مورد دعوا را می آوردم و روی منبر مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) می گذارم، تو اگر جرأت داری آن را بردار و تملك كن! تا بدین طریق نزاع و اختلاف خاتمه یابد. بنابراین، اگر خواهان به خواسته خوانده عمل نمود نزاع در همین مرحله ختم می شود. ولی اگر مدعی در ادعایش صادق نباشد، از ترس این كه مبادا مورد غضب حضرت ابوالفضل (علیه السلام) قرار گیرد از عمل كردن به پیشنهاد طرف مقابل خودداری می كند.

النهایة، این اختلاف را از طریق دیگری - از قبیل مرافعه به محاكم قضایی یا مصالحه و غیره - حل و فصل می كنند.

نگارنده این مقال در چهاردهم دی ماه 1380 شمسی در جمعه ساعت 30 / 9 صبح به اتفاق عمدة الاخیار جناب آقای حاج علی اصغر اسماعیلی و پسر ارجمندش آقای خداوردی اسماعیلی اهل قریه قشلاق از مسجد مزبور، بازدید كردم تقریبا به تعداد ده نفر زائر مسجد، در این مكان شریف حضور داشتند.



[ صفحه 306]



از میان جمعیت یاد شده شخص خودش را اهل گوگان معرفی كرده و اظهار داشت:

من پارسال، فصل پاییز به این مسجد آمده بودم، دیدم زنی از اهالی اطراف شهر گوگان، یك تخته فرش كهنه را با خود آورده و به همین مسجد اهدا كرد. پرسیدم: خانم چرا این قالی را به این مكان دادی؟ و آیا می توانم علت آن را بدانم؟

در پاسخ گفت: من پسری دارم كه در معدن كار می كند، روزی در اثنای كار به چشم هایش سنگ خورده بود، دیدم چشمهای پسرم دارد از بین می رود. بنابراین عرض كردم: یا حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) شفای فرزندم را از خدا متعال بگیر. من نذر می كنم كه این فرش منزلم را جمع كرده و به مسجد حضرت ابوالفضل گوگان بدهم. خدای متعال را سپاسگزارم كه توسط حضرت ابوالفضل (علیه السلام) فرزندم را شفا داد و من هم كه می بینی نذرم را ادا می كنم.

باز هم شخص دیگری كه خودش را از نزدیكان و همسایگان همین مسجد، معرفی كرده و گفت: این یك تخته فرش (اشاره نمود به یك تخته فرش دستباف دوازده متری) را كه می بینید، چندی پیش یك زن به این مسجد اهدا كرده و در ضمن گفت: بچه ام بر اثر سانحه دچار سوختگی شدید گردیده بود كه وضعیت جسمانی وی بسیار وخیم و نگران كننده و نامناسب بوده به خاطر آن مشكل این فرش را نذر كرده و گفتم: یا حضرت عباس (علیه السلام) اگر شفای فرزندم را بدهی، این فرش را به مسجد مذكور می دهم بنابراین از حضرت ابوالفضل (علیه السلام) سپاسگزارم كه شفای فرزندم را داد. من هم به نذرم وفا می كردم.

مسجد مزبور همواره مورد توجه و عنایت حضرت ابوالفضل العباس (علیه



[ صفحه 307]



السلام) است و این مكان شریف یكی از اماكن متبركه پر افتخار شهر گوگان محسوب می شود.



[ صفحه 308]